آیداآیدا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

ماه آسمون زندگی ما

آیدا ناز نازی

آیدا جونم بعضی شبا برای خوابیدن گریه می کنه اونقدر باید تو بغل بگردونیمش تا بخوابه. بعضی وقتا که آیدا خیلی گریه می کنه واقعا کم میارم و علیرضا به دادم میرسه البته اگه از خستگی خوابش نبره . خدایا واقعا بزرگ کردن ما هم برای مادرمون اینقدر سخت بوده به نظر من مادر بودن سخت ترین کار دنیاست . امشب برای اولین بار با علیرضا حمامش کردم بعد از حمام کلی گریه کرد و تو بغلم خوابید . بعد که بیدار شد شیر خورد و کلی خندید. اینم عکس آیدا جونم که داره به بابا می خنده . چند روز پیش با خاله فاطمه و مریم و علیرضا رفتیم کوهسار آیدا جون بیشتر خواب بود . بعد که بیدار شد با تعجب اطرافشو نگاه می کرد . ...
17 اسفند 1390

آیدا جونم سرما خورده

یک هفته ای می شه علیرضا سرما خورده دو بار هم دکتر رفته ولی هنوز خوب نشده دو روز پیش منم سرما خوردم گلودرد و بدن درد و آبریزش بینی . امروز هم آیدا جون سرما خورد طفلکی صداش گرفته و سرفه می کنه. امروز با علیرضا بردیمش دکتر شربت سرماخوردگی و قطره برای گرفتگی بینی داد . آیدایی خیلی بیحاله امروز اصلا اشتها نداشت و کم شیر خورد . عزیزم زودتر خوب شو .   ...
2 اسفند 1390
1